داشتم حرف هایی که چند دقیقه پیش شنیده بودم را در ذهن هضم می کردم؛ «رستورانی ساحلی در یکی از شهرهای شمالی با دیوارهای چوبی و فانوس های روشن که مشرف به دریایِ بی انتهاست. بویِ ماسه های خیس، صدای امواج و پنجره هایی آویزان از دیوار که سعی دارند تا آخرین قطره روشنایی روز را از بطن خود بازتاب دهند، حتی اگر خاطره یک دوست باشند نیز دلِ آدم را هوایی می کنند. همه چیز رویایی است تا وقتی ظرف های سفالیِ آبی حاوی غذا از راه می رسد. فسنجان با گوشتِ غاز وحشی و اردک کله سبزِ دم شده با آب نارنج!». میانِ مرورِ حرف های دوستی که از خاطرات شمال می گوید، فکر می کنم که مگر شکار در شهرهای شمالی ممنوع نیست؟ پس چطور گوشت شکار در روز روشن ، در رستورانی طبخ و سرو می شود؟! بعد خود پاسخ خود را می دهم؛ تجارت سیاه که شاخ و دم ندارد!
بلوای یک تجارت سیاه
شاید باورتان نشود اما گوشتِ شکار نیز، یکی از مصادیقِ تجارتِ سیاه در ایران است؛ تجارتی که یک سرش به رستوران های خاص می رسد و سر دیگرش به مشتری های خاص داخلی و خارجی!تجارتی که فقط بخشی از آن که مربوط به پرندگان مهاجر است، بیش از ۱٢۰ میلیارد تومان در بازارهای غیرقانونی گردش مالی دارد. برای مثال همانِ فسنجانِ مقدمه گزارش، دارد پرسی ٢۵۰ هزار تومان در برخی رستوران ها فروش می رسد! هرچند اعتراضِ فعالان محیط زیست تا حدودی، بازار پر رونق شکار پرندگان مهاجر و حیوانات قابل طعام را از شکارچیان گرفته است با این حال، شرایط حساس کنونیِ کشور از لحاظ موج تازه ویروس کرونا نیز، گویا توان مقابله با برخی بازارهای غیر مجاز چون بازار سیاه گوشت شکار را ندارد. با این حال هیچ چیز مانند خرافات، تنورِ این بازار را داغ نگاه نمی دارد.
کرونا و خرافات، داغ کنندگان تنور شکار
«برخی افراد ناآگاه، بر پایه خرافات، اجزای بدن خرس را دارای خواص درمانی میپندارند و این موضوع باعث شده سودجویان دست به چنین اقداماتی بزنند و اجزای بدن گونههای با ارزشی همچون خرس قهوهای را با مبالغ گزاف به خرافاتیها بفروشند»؛ این را مدیر کل حفاظت از محیط زیست چهارمحال و بختیاری می گوید. اما کدام خرافات؟ برای مثال گفته شده بسیاری از زنان روستایی برای تامین مواد اولیه طلسم و جادوی دعانویسان وسحرنویسان، شوهرانشان را راهی شکار میکنند. بماند که در این راه، مردان هنگام درگیری و شکار حیوانات ممکن است زخمی شوند و حتی عضوی از بدنشان را از دست بدهند!
با این حال حتی اگر پزشکان نیز نسبت به مصرف گوشت شکار و ابتلا به بیماریهایی مانند آنفلوآنزای پرندگان هشدار دهند، اما متاسفانه خرافات آن چنان در تار و پودِ این مرز و بوم رخنه کرده که مافیای شکار به راحتی با دامنزدن به آن، بازار را داغ نگه داشتهاند. مشتریان این بازارها، گوشت را علاج دردها می دانند؛ البته نه گوشت گاو و گوسفند را بلکه گوشتِ گوزن زرد در حال انقراضِ جنگلهای شمال یا گوشت خرسهایی که دارند به خاطره بدل میشوند!
قتلگاه پرندگان مهاجر کجاست؟
باید گفت، آن طور که فریدونکنار قتلگاه پرندگان مهاجر است، در دیگر مناطق ایران برای گوشت شکار بازاری وجود ندارد که البته این نکته به زیرزمینی بودن تجارت گوشت شکار نیز منجر شده است. به بیان دیگر، بیشتر شکارچیان، مشتریان خاص و متمول خودشان را دارند؛ شکارچیانی که با سفارش مشتریان خود، تفنگ به دست میگیرند و روانه جنگلها میشوند تا گوشت درخواستی آن ها را تامین کنند. بنابراین به صورت عمومی اقدام به فروش گوشت شکار نمیکنند و همین اصلی ترین دلیل پنهان بودن ساز و کار مالی مافیای گوشت شکار است. البته باید اشاره کرد که این بازار سیاه نیز مانند دیگر بازارهایی از این دست، ویترینی دارد. به طوری که تنها با جستوجوی معمولی در فضای مجازی میتوان به بسیاری از اخباری دست یافت که گوشت شکار را در مغازههای قصابی و به صورت عمومی فروختهاند.
از مجازات تا تخمین گردش مالی
در این میان هم مجازاتها در برای این کار کارساز نبوده و هم قوانین آنقدر سهلگیری کرده که مانعی برای شکارچیان نباشد؛ به عنوان مثال شکارچی متخلفی که در این مناطق به دلیل حمل سلاح غیرمجاز بازداشت شده بود، تنها حکم دو سال حبس تعزیزی گرفت. تخمین زده میشود بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون قطعه پرنده مهاجر در فریدونکنار و در فصل زمستانگذرانی شکار شوند. با یک حساب سرانگشتی از فروش ۵۰۰ هزار تا یکمیلیون قطعه پرنده با قیمت متوسط ۱۵۰ هزار تومان، میتوان به گردش مالی ۵۷ تا ۱٢۰ میلیارد تومان در بازار غیرقانونی عرضه مستقیم پرندگان مهاجر رسید.
طبق گزارش همشهری، بیشترین پرنده مهاجری که در بازار عرضه میشود اردک کله سبز است که سال گذشته جفتی ۲۵۰ هزار تومان به بازار عرضه میشد. هر عدد غاز نیز ۲۰۰ تا ٢۵۰ هزار تومان خریدار دارد. خوتکا نیز ۷۰ تا ۷۵ هزار تومان، مرغابی ۸۰ تا ۱۵۰ هزار تومان و چنگر نیز سال قبل در بازار فریدونکنار ۵۰ هزار تومان خرید و فروش شد. البته باید اضافه کنیم که این قیمتهای دست اول پرندگان است و با چند دست چرخیدن بین واسطهها تا چندصد هزار تومان در رستورانها خرید و فروش میشوند. براساس همین گزارش، گوشت برخی از انواع پرندگان مهاجر و وحشی شکار شده سال گذشته تا قیمت ۶۰۰ هزار تومان نیز به مشتریان عرضه شده است!
ایران خالی از حیات وحش؟!
آمارهای رسمی اعلام شده توسط سازمان حفاظت محیطزیست مربوط به سرشماری گونههای شاخص در کشور در پاییز سال ٩۴ است. براساس آن مسئولان این سازمان اعلام کردند در مجموع حدود ۱۴۴ هزار راس گونه شاخص سراسر کشور شمارش شده است. از این تعداد ۵۱ هزار و ٨۰٣ راس کل و بز، ٧٢ هزار و ٩٧۱ راس قوچ و میش، ۱٧ هزار و ۵۱٧ راس آهو و ٢٢٨٩ راس جبیر به ثبت رسید.
اما از سوی دیگر، از تعداد سلاحهای غیر مجاز هیچ آماری وجود ندارد و فقط تخمین و گمانههایی از سوی برخی مسئولان و دوستداران محیطزیست عنوان شده است. بزرگترین دلیل برای در دسترس نبودن آمار دقیق شمار سلاح در ایران، مراجعه نکردن صاحبان سلاح برای دریافت دفترچه شناسایی شکار است. برخی آمارها حکایت از وجود ۶۰۰ تا ٧۰۰ هزار قبضه سلاح شکاری مجوزدار در کشور دارد و دیگر رقم مورد بحث در این میان از وجود یک میلیون و ۵۰۰ هزار قبضه سلاح در دست مردم حکایت میکند. با این حساب اگر هر شکارچی فصلی دو حیوان را هم شکار کند دیگر حیات وحشی باقی نمیماند.
رکوردداری در شکار
در شکار پرندگان در ایران رکورد عجیب و تلخی به نام خود ثبت کرده است؛ آماری که ایران را در رتبه دوم کشتار پرندگان مهاجر در جهان جای داده است. در این حوزه هم آمار غیررسمی حکایت از آن دارد که از ۴/۵ تا ۵ میلیون پرنده مهاجری که به کشور میآیند حدود ۱/۵ میلیون قطعه شکار میشوند. هر چند در مورد کشتار پرندگان حدود سه دهه است چالشهای جدی در میان است و در برخی شهرهای شمالی به راحتی میتوان رد پرندههای حفاظت شده را در منوی برخی رستورانها دید. مانند همان رستورانِ ساحلی که محتوای خوش رنگ و لعابِ بشقاب های سفالی اش، مقدمه نسل کشی برخی حیوانات است؛ همین قدر تلخ...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟